۱۹ سربازی که پول خرید خدمت نداشتند

جعفر ابراهیمی

آن اتوبوسی که از ۰۵ حرکت کرد و هرگز به مقصد نرسید و ۱۹ سرباز را به کام مرگ فرستاد اولین نبود و آخرین هم نخواهد بود اما این حادثه ناگوار در شرایط زمانی خاصی به وقوع پیوست تا وجدان ها را بیدار کند و سطح مرگ جوانان را از یک حادثه به یک فاجعه ارتقا دهد. تا شاید دیگر شاهد مرگ خاموش جوانان و سربازان نباشیم.
پیش از این ۱۹ سرباز، ۱۹ دانش آموز در یک اقدام غیرهماهنگ اما در یک بازه تحصیلی مشخص با خودکشی به زندگی خود پایان دادند کودکانی ۱۲ تا ۱۸ ساله که باید کودکی کنند و نه با مرگ عاشقی. آنان رگ دست خود را می زنند یا خود را حلق آویز می کنند یا چون سربازان پرتاب می شوند. دانش آموزان از ساختمان سقوط می کنند و سربازان به ته دره.
در همین ایام و در حالی که بر تن نحیف کارگران شلاق فرود می آید شاهد انتشار فیش های حقوقی با مبالغ نجومی هستیم و از همه بدتر دفاع برخی از این غارتگران بنام “طبیعی بودن بالا بودن دستمزد مدیران لایق”. در همین هنگام معاون حسن روحانی از پیش‌فروش نوزادان در رحم مادران به خاطر فقر مادران سخن می گوید و…این تنها بخشی از تصویر به شدت بحرانی جامعه ماست.
اما چه رابطه منطقی بین این شرایط با این مرگ ها دارد؟ آیا ربط مستقیمی وجود دارد؟ ربطش شاید مستقیم نباشد. اما در هر تصمیم و عملی که حقی از فرودستان ضایع می شود زمینه ساز یک فاجعه است. وقتی جاده امن نیست یعنی پول کافی برای آن هزینه نشده است وقتی مدرسه در حد مشاور نمی تواند به دانش آموز سرویس دهد یعنی دولت نمی خواهد هزینه متناسب با آموزش را تامین و پرداخت کند. وقتی نوزادان در رحم مادرانشان معامله می شوند یعنی منطق سود و سرمایه به بی اخلاقی ترین شکل ممکن تمام مناسبات انسانی را رقم زده است. اما وقتی خبر اختلاس ها و فیش های نجومی را می شنویم می شود فهمید که پول و بودجه هست اما نه برای تامین امکانات و خدمات عمومی مانند بهداشت، آموزش و محیط زیست و امن کردن جاده ها و کاستن درد و رنج فرودستان، بلکه برای فربه کردن جیب صاحبان ثروت و قدرت.

آن ۱۹ سرباز که مادرانشان داغدار شدند احتمالا پدرانشان آنقدر پول نداشته تا خدمت سربازی فرزند خود را بخرند در جامعه به شدت طبقاتی که تار و پودش با تبعیض و نابرابری تنیده شده است همه چیز طبقاتی است حتی مرگ. پس نمی توان مرگ انسان ها را به مسئله فردی فروکاست وقتی انسان ها از زهدان مادر تا ۱۹ سالگی سربازی اجباری، اراده ای برای زنده نماندنشان وجود دارد. اما این به معنای تن دادن به تقدیرگرایی نیست و برای نجات جان انسان ها از تهاجم سیستم سود و سرمایه، به سان آن چیزی که رومن رولان در جان شیفته می گوید باید نوشت: «ما در نظمِ این جهانِ خاکی نفس می‌کشیم. وقتی‌که هوای آن را ظلم فاسد کرده است، وظیفه‌ماست که برای نفس کشیدن شیشه‌ها را بشکنیم.»

برگرفته از سایت حقوق معلم و کارگر

POST A COMMENT.