بحران سوریه و فرایند مذاکرات “صلحی” بدون امید

از مارس ۲۰۱۱ که مردم سرکوب شده سوریه در مخالفت با دولت بشار اسد به خیابان ها ریختند ۵ سال می گذرد. توده های ناراضی و ستمدیده سوریه که به امید تغییر، دگرگونی های بنیادی، رفاه و کسب آزادی های دمکراتیک به مبارزه ای علنی و رو در رو با رژیم سوریه برخاسته بودند، از همان آغاز با یورش نظامی و سرکوب عریان نیروهای دولتی مواجه شدند. با شروع تهاجمات نظامی نیروهای بشار اسد به اعتراضات خیابانی و کشتار وسیع مردم، بحران این کشور وارد مرحله جدیدی شد. با سرکوب وحشیانه اعتراضات خیابانی و پس از آن با شکل گیری نیروهای مسلح اسلامی وابسته به کشورهای مرتجع منطقه، به تدریج روند مبارزات ترقی خواهانه مردم سوریه تغییر کرد، توده های ناراضی از عرصه مبارزات علنی و خیابانی خارج شدند و بحران سوریه در مسیر یک جنگ داخلی ویرانگر کشیده شد. از سال ۲۰۱۱ تا به امروز متجاوز از ۲۵۰ هزار نفر از مردم رنج کشیده سوریه توسط نیروهای دولتی و ده ها گروه مسلح ارتجاع اسلامی از قبیل داعش و النصرت کشتار و متجاوز از ۱۳ میلیون نفر نیز مجبور به ترک خانه و دیارشان شده اند.
با شروع جنگ داخلی و کشیده شدن پای قدرت های امپریالیستی و کشورهای مرتجع منطقه از قبیل ایران ، عربستان و ترکیه و بعدها ورود روسیه به این جنگ ویرانگر، بحران سوریه نیز در فرایند پیچیده تری قرار گرفت. بحرانی که به رغم ادعای همه نیروهای درگیر در آن که هر از چندگاهی دور هم جمع می شوند و با لاف و گزاف از برقراری آتش بس و رسیدن به صلح حرف می زنند، نه تنها تا کنون چشم انداز امید بخشی جهت رسیدن به صلحی پایدار لااقل در کوتاه مدت به همراه نداشته است، بلکه با گسترش ترکش های این بحران به سطح منطقه، بحران سوریه و جنگ داخلی این کشور ابعاد تازه تری نیز به خود گرفته است. بحرانی که در وهله نخست این مردم بی پناه و ستمدیده سوریه هستند که مدام با کشتار، آوارگی و فاجعه انسانی بیشتر مواجه هستند. بحرانی که دست کم در روزهای روند مذاکرات صلح ژنو (اول فوریه) انتظار به نظر می رسید مردم سوریه از آتش بمباران و شلیک توپخانه های ارتش سوریه و تهاجم نیروهای مسلح اسلامی در امان باشند. اما نه تنها چنین نشد، بلکه درست در همان روزهایی که نمایندگان سیاسی دولت سوریه و نیروهای مخالف آن در نشست ژنو مشغول مذاکره در مورد روند صلح بودند، درگیری های نظامی در اطراف شهر حلب آنچنان شدت یافت که عملا سبب توقف و تعلیق مذاکرات شد.
بر اساس گزارش مرکز نظارت بر حقوق بشر سوریه از شروع مذاکرات ژنو و تنها طی ۱۰ روز، بیش از ۵۰۰ نفر از جمله ده ها کودک و غیر نظامی در اطراف شهر حلب کشته و ۵۰ هزار نفر نیز آواره و راهی مرزهای ترکیه شده اند. در چنین وضعیتی، مذاکرات صلح ژنو که از اول فوریه ۲۰۱۶ شروع شده بود و قرار بود تا ۲۶ فوریه ادامه یابد به دلیل تشدید عملیات نظامی دولت سوریه و نارضایتی شدید نیروهای مخالف بشار اسد از وضعیت موجود، توسط دی میستورا فرستاده ویژه سازمان ملل متوقف شد. دی میستورا روز چهارشنبه ۳ فوریه (۱۴ بهمن) یک روز پس از شکست دور اول مذاکرات با بیان اینکه، گفتگوهای ژنو با چالشی دشوار روبروست چون اعتماد میان طرفین تقریبا صفر است، اعلام کرد:این تعلیق به علت وجود نداشتن پیشرفت در گفتگوها ایجاد شده، اما به معنی شکست مذاکرات نیست.
با این همه و به رغم تعلیق گفتگوهای ژنو، ادامه مذاکرات اما پس از ۱۰ روز مجدداً روز پنج شنبه ۱۱ فوریه در نشست امنیتی مونیخ برگزار شد. در مذاکرات مونیخ، سازمان ملل اظهار امیدواری کرد که ظرف ۲۴ ساعت بتواند کمک رسانی به برخی مناطق تحت محاصره سوریه را آغاز کند. روسیه و ۱۵ کشور شرکت کننده دیگر در این مذاکرات نیز اعلام آمادگی کرده اند تا ظرف یک هفته در این کشور طرحی برای توقف درگیری ها را به اجرا بگذارند. جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیزدر نشست مونیخ با موضعی متفاوت از گذشته و اعلام امیدواری نسبت به اینکه “مذاکرات مونیخ به فاجعه انسانی در سوریه پایان دهد” گفت:ایران و عربستان از منافع مشترکی در سوریه برخوردارند و لازم است که با هم همکاری کنند.”.
در کنار این مواضع به ظاهرامیدوارکننده که در اجلاس مونیخ بیان شده اند، موضع واقعی این کشورها و نیروهای درگیر در جنگ داخلی سوریه را نه در بیان اینگونه جملات دیپلماتیک، بلکه باید در تضاد منافع شان و در بیان مواضع دیگری که طی روزها و هفته های گذشته به کرات تکرار شده اند، جستجو کرد. نظراتی که تماما بیانگر عدم چشم انداز مثبت طرفین درگیر در سوریه نسبت به روند مذاکرات صلح است. نظراتی از قبیل اعلام آمادگی وزیر دفاع عربستان سعودی جهت اعزام نیروی زمینی به سوریه و استقبال آمریکا از این موضع عربستان. اظهار نظر وزیر خارجه ترکیه دو روز بعد از نشست مونیخ مبنی بر اعزام جنگنده ها و نیروی زمینی عربستان سعودی به یک پایگاه نظامی در ترکیه و احتمال عملیات زمینی مشترک ترکیه و عربستان به ظاهرعلیه داعش در سوریه. اعلام نظر بشار اسد در گفتگویی با خبرگزاری فرانسه مبنی بر اینکه: “تا تصرف مجدد کل کشور به جنگ ادامه می دهد” و نیز موضع اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه مبنی بر اینکه: “آمریکا با تروریست نخواندن کردهای سوریه دریایی از خون بوجود آورده است”. در واقع آنچه بر منطقه و بر اتمسفر مذاکرات صلح سوریه حاکم است، همین تضاد منافع و آماده شدن بیشتر طرفین درگیر در بحران سوریه برای تداوم جنگ و کشتار است، نه اظهار نظرهای به ظاهر شیک و اتو کشیده ای از نوع جواد ظریف که از “منافع مشترک” جمهوری اسلامی و عربستان در سوریه سخن می گوید.
از تضاد و درگیری های خونین میان نیروهای مسلح اسلامی داخل سوریه که بگذریم، بیشترین تضاد منافع و رو در رویی سیاسی – نظامی هم اکنون بر فضای کشورهای حامی دولت بشار اسد و دولت های مدافع مخالفان مسلح رژیم سوریه است. جمهوری اسلامی و عراق از یک طرف و ترکیه و عربستان از سوی دیگر، هر کدام با منافع سیاسی به شدت متضادی در گرداب سوریه فرو رفته اند. علاوه بر این، آمریکا و روسیه نیز منافع متضادی در منطقه دارند. که هر کدام از این دو قدرت امپریالیستی با حفظ منافع و پیشبرد استراتژی دراز مدت شان به دنبال حل بحران سوریه و پایان دادن به این جنگ ویرانگر هستند. تضاد منافع و اینکه هیچ یک از طرفین درگیر جنگ داخلی در سوریه حاضر به پذیرش شکست و قبول سهم خود در کشتار مردم بی دفاع و ویرانی این کشور نیستند، آنان را بیشتر به گرداب درگیری های فرسایشی و اقدامات نظامی در جنگ داخلی سوریه می کشاند. چرا که هر کدام در تلاش هستند تا با برگ های برنده بیشتری در روند گفتگوهای صلح حضور یابند. عملیات نظامی دولت بشار اسد همراه با تشدید همزمان حملات هوایی روسیه به مواضع مخالفین دولت، آنهم در روزهای شروع مذاکرات ژنو، نمونه ای از بی اعتمادی مطلق طرفین نسبت به هم و فرو رفتن بیشتر آنان در باتلاق بحران سوریه است.
پوشیده نیست که روسیه برای حفظ رژیم بشار اسد وارد میدان این جنگ نشده است. برای روسیه و دولت پوتین دسترسی به آب های مدیترانه و حفظ تنها پایگاه نظامی این کشور در منطقه که در سوریه واقع است، بسیار مهمتر از حفظ رژیم بشار اسد است. نگرانی روسیه و حمایت سیاسی- نظامی اش از دولت سوریه صرفا برای حفظ موقعیت استراتژیک این کشور در دریای مدیترانه است. حفظ این موقعیت تنها از کانال کشور سوریه قابل تحقق است. بنابر این، زمانی که روسیه مطمئن شود بعد از اسد رژیمی روی کار بیاید که به حفظ موقیعت و منافع اش در سوریه و دریای مدیترانه متعهد باشد، هیچ مشکلی دربرکناری بشار اسد نخواهد داشت. حمایت همه جانبه روسیه از بشار اسد و انجام عملیات هوایی گسترده ارتش این کشورعلیه مخالفین دولت در خاک سوریه و نیز تاکید همه جانبه مدودف نخست وزیر روسیه در کنفرانس مونیخ مبنی بر اینکه “تنها همکاری مداوم و روزانه بین روسیه و آمریکا می تواند به عادی شدن اوضاع در سوریه منجر شود” بیان روشنی از انتظارات روسیه در فرایند حل بحران سوریه است.
از سوی دیگر، تضاد منافع عربستان سعودی و ترکیه با جمهوری اسلامی بر سر بحران سوریه و کل منطقه آشکارتر و عمیق تر از آن است که صرفا با یک اظهار نظر دیپلماتیک وزیر امور خارجه ایران در کنفرانس مونیخ تعدیل یابد. از شروع بحران سوریه تا به امروز، جمهوری اسلامی تا آنجا که برایش ممکن بوده است با همه امکانات سیاسی، نظامی و اقتصادی برای حفظ بشار اسد در سوریه حضوری موثر و چشمگیر داشته است. مقامات جمهوری اسلامی تا کنون به کرات تاکید کرده اند که هیچ فرایند صلحی را بدون حضور و بقاء شخص بشار اسد بر نمی تابند و تا کنون نیز بر مبنای همین تاکیدات و استراتژی خود عمل کرده اند.
عربستان سعودی به همراه ترکیه اما، مدافع سرسخت و پی گیر برکناری بشار اسد هستند. عربستان مدافع و تجهیز کننده موثر گروه های مسلح ارتجاعی و اسلامی حاضر در سوریه است. نیروهایی که بخش های وسیعی از خاک سوریه را در اختیار دارند و برای سرنگونی بشار اسد می جنگند. نزدیکی و هم پیمانی سیاسی- نظامی ترکیه و عربستان طی روزها و هفته های اخیر و اظهار نظر چاوش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه مبنی بر “احتمال حمله زمینی مشترک ترکیه و عربستان به سوریه” آنهم در زمان برگزاری مذاکرات صلح نشست مونیخ، و متعاقب آن واکنش فرمانده پدافند ارتش ایران مبنی بر “دفاع از حریم هوایی سوریه ” جملگی بیانگر پیچیده تر شدن اوضاع، ناامیدی از روند گفتگوهای صلح و کشیده شدن بحران سوریه به فراسوی مرزهای این کشور است.
با توجه به نزدیکی ترکیه و عربستان و نیز اظهارات مقامات این دو کشور، به نظر می رسد ترکیه و عربستان به لحاظ ارسال ارتش و ورود مستقیم به جنگ داخلی سوریه مشکلی نداشته باشند. برای این دو کشور اگر هم مشکلاتی در این امر وجود داشته باشد، موضع آمریکا و دولت باراک اوباما است که نمی خواهد در این برهه زمانی مستقیما وارد جنگی بشود که روی محاسبات انتخاباتی دمکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری سپتامبر آمریکا تاثیر منفی داشته باشد.
با این همه، پوشیده نیست که ترکیه هم اکنون بیش از هر کشور دیگری در معرض فرو رفتن در گرداب بحران سوریه و کشیده شدن این بحران به داخل این کشور است. معضل اصلی دولت ترکیه علاوه بر برکناری بشار اسد که تاکنون برای پیشبرد این امر تمام تخم مرغ های سیاست خارجی خود را در سبد مخالفت و حذف دولت سوریه ریخته است، وجود کردهای سوریه و پیوند و همبستگی آنان با کردهای ترکیه است. قدرت گیری کردهای سوریه، وجود راه های مواصلاتی و همکاری تنگاتنگ آنان با کردهای ترکیه هم اکنون یکی از نگرانی های اصلی دولت اردوغان است. ترکیه تا کنون جهت مقابله با قدرت گیری کردهای سوریه به طور مستقم و غیر مستقیم از نیروهای مرتجع و اسلامی مخالف دولت بشار اسد حمایت کرده ومی کند. تشدید درگیرهای نظامی ترکیه با کردهای این کشور، که این روزها علاوه بر سرکوب کردهای ترکیه به حملات نظامی و توپخانه ای به سمت کردهای سوریه و یگان های مدافع خلق آنان در خاک سوریه نیز کشیده است، جملگی بیانگر لاینحل ماندن بحران سوریه و کشیده شدن این بحران به خاک ترکیه است.
لذا، بر بستر واقعیت های عینی و با وجود چنین تضاد منافع و خصومت های جدی که میان دولت های طرفدار بقاء و حذف بشار اسد وجود دارد، حل بحران سوریه و چشم انداز رسیدن به صلحی پایدار دست کم در زمان تعیین شده ۱۸ ماه آینده بعید و دور از انتظار است. مستثنا از اینکه مذاکرات صلح کاملا متوقف شود و یا به صورت نشست های فعلی تحت تلاش های سازمان ملل هر از چند گاهی در پایتخت یکی از کشورها ادامه یابد، این بحران کماکان لاینحل باقی می ماند و تحولات هفته های اخیر و پیشروی ارتش سوریه در تصرف مجدد بخش هایی از خاک سوریه و به تبع آن تغییر توازن قوا به نفع دولت بشار اسد نیز، تغییر چندانی در خوش بین بودن به روند مذاکرات صلح و حل بحران سوریه در مقطع کنونی ایجاد نخواهد کرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۱۱ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.