بن‌بست سیاست‌های توسعه طلبانه‌ی جمهوری اسلامی

یادداشت سیاسی- روز ۲۷ بهمن روحانی سفری به عمان و کویت داشت. روحانی هدف از این سفر را “توسعه روابط دو جانبه با این دو کشور” و “بررسی مسایل منطقه و ناآرامی‌های موجود در عراق، سوریه و یمن” عنوان کرد. ۲۰ روز پیش از آن وزیر امور خارجه کویت طی سفری به تهران پیام کتبی امیر این کشور را به روحانی داده بود. محتوای این پیام علنی نگشته است، اما گویی چنان مهم بوده است که خود روحانی راه سفر را در پیش گرفت. وی پیش از سفر مدعی شد، دولت کویت از سوی ۶ کشور عضو شورای همکاری حوزه خلیج فارس پیامی مبنی بر تمایل این کشورها به بهبود روابط و حل و فصل “سوءتفاهم‌ها” از طریق گفتگو ارسال کرده است.
عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، عمان، بحرین و کویت شش عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند که طی نشستی در آذر ماه، بیانیه تندی علیه ایران منتشر کردند. این کشورها در بیانیه پایانی اجلاس خود خواستار “عدم مداخله ایران در امور داخلی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس”، “سیاسی نکردن مراسم حج” و “واگذاری جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به امارات متحده” شدند.
از میان این ۶ کشور، در سال گذشته عربستان در پی حمله به سفارت و کنسولگری این کشور در ایران، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و به دنبال آن نیز بحرین که بارها ایران را به دخالت در امور داخلی خود متهم کرده بود، با صدور بیانیه‌ای از قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران خبر داد.
کشته شدن زائران ایرانی در مراسم حج، اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه مخالف دولت عربستان، حمله و به آتش کشیدن سفارت عربستان در واقع حلقه‌ی نهایی تنش‌هایی بود که در سال ۲۰۱۶ هر چه وخیم‌تر گشتند. این وقایع بهانه‌هایی بیش‌ نبودند، زیرا سرچشمه‌ی اصلی در سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌ی و هژمونی‌طلبانه‌ی دو کشور بر سر نفوذ و قدرت در کشورهای منطقه نهفته است. هر یک از این دو کشور اسلامی ارتجاعی برای نیل به هدف، به حمایت مالی، تسلیح و آموزش نظامی دسته‌ای از تروریست‌ها و شبه‌نظامیان اسلام‌گرا روی آورده و در برخی از کشورها نظیر سوریه و یمن در نوعی جنگ نیابتی با یکدیگر درگیرند. جنگ‌هایی که طی سالیان گذشته، به ویرانی این کشورها و کشتار مردم انجامیده‌اند.
جمهوری اسلامی همواره مدعی عدم دخالت و احترام به استقلال کشورهای بوده است، اما در سالیان گذشته، همواره عملکرد دیگری در پیش گرفته است. تنها مراجعه به “سند چشم‌انداز بیست ساله ایران” علت را روشن می‌سازد. طبق این سند که در سال ۱۳۸۴ توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شده است، قرار است تا سال ۱۴۰۴ ایران به قدرتمندترین کشور منطقه از حیث توان نظامی، اقتصادی، علمی و فناوری تبدیل شود. اگر جمهوری اسلامی در دستیابی به هدف “قدرتمندترین کشور منطقه از حیث توان اقتصادی، علمی و فناوری” ناتوانی‌اش را آشکارا به اثبات رسانده است، اما هیچ‌گاه از تلاش برای تبدیل شدن به “قدرتمندترین کشور منطقه از حیث توان نظامی” دست نکشیده است و برای نیل به این هدف از هیچ اقدامی، حتا دخالت نظامی مستقیم و غیر مستقیم در امور داخلی کشورهای دیگر فروگذاری نکرده است. سیاستی که امروزه چنان عیان و آشکار گشته و چنان اسناد متعددی در این زمینه وجود دارند که انکار و تکذیب آن، تنها جنبه‌ی ظاهرسازی بین‌المللی به خود گرفته‌اند. در نتیجه، در منطقه‌ای که به جز ایران، کشور‌های اسلامی ارتجاعی دیگری نیز وجود دارند که همین سیاست را پی می‌گیرند، بروز تنش‌های مستقیم و غیر مستقیم و حتا برافروخته شدن آتش‌ جنگ‌ یکی از پیامدهای آن است.
روحانی و کابینه‌اش، این‌جا و آن‌جا، بنا به عرف بین‌الملل وانمود می‌کنند در تلاش‌اند تا روابط بین‌المللی با کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای منطقه را بهبود بخشند. اما به خوبی می‌دانند تا زمانی که اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تبدیل شدن به “قدرتمندترین کشور منطقه” و “توسعه‌طلبی” و “گسترش نفوذ” در کشورهای دیگر است، این تلاش‌ها، در نهایت با بن‌بست مواجه خواهند شد.
در اول آذر ماه، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، در سخنرانی در دانشگاه علامه طباطبایی، کوشید “بدیلی” برای نظریه “قدرت برترین” ارائه کند. وی با توجه به وضعیت منطقه گفت، “هیچ بازیگری در منطقه قابلیت قدرت برتر شدن را ندارد”. در ۲ اسفند، چند روز بعد از سفر روحانی به کویت، نماینده خامنه‌ای در نیروی قدس سپاه در یادداشتی که در خبرگزاری دولتی تسنیم منتشر کرد، به وی تاخت و این سخنان را “خیانت به اسلام و مسلمین و ایستادگی در برابر فرمان و حکم الهی” و “تهاجم به مبانی انقلاب” خواند و به روحانی هشدار داد.
پس از سفر روحانی، سران دو کشور ایران و کویت، نتیجه‌ی گفتگوها را “مثبت و موفقیت‌آمیز” اعلام کردند. در اول اسفند اعلام شد که قرار است “۵ اسفند هیئتی برای رایزنی در مورد حج امسال به عربستان” بروند. اما در خبرهای ۲۷ بهمن، یعنی همان روز سفر روحانی به کویت، آمده است که بین دولت ترامپ و ۴ کشور عربی، یعنی کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و اردن، گفتگوهایی جهت ایجاد یک پیمان نظامی از نوع پیمان ناتو انجام گرفته است تا در صورت حمله به یک کشور، سایر کشورهای عضو پیمان وارد عمل شوند. گرچه آمریکا عضو این پیمان نخواهد بود، اما اسرائیل و آمریکا با این کشورها همکاری‌های گسترده‌ای در زمینه تبادل اطلاعات امنیتی و نظامی خواهند داشت. روشن است که هدف از این پیمان، مقابله با جمهوری اسلامی است. همچنین اعلام شده است، این پیمان محدود به این چند کشور نیست و سایر کشورهای عربی نیز می‌توانند به آن بپیوندند. طبق خبرهای منتشره شده‌ی کنونی، گویا نخستین فعالیت آزمایشی مشترک نیز شرکت در جنگ داخلی یمن خواهد بود. به این ترتیب، می‌توان حدس زد، محتوای پیام کشورهای عضو شورای همکاری حوزه خلیج فارس، به ویژه عربستان، برخلاف ادعای روحانی بیش از “تمایل این کشورها به بهبود روابط و حل و فصل سوءتفاهم‌ها از طریق گفتگو”ی ساده بوده است. به ویژه آن که عربستان اکنون با روی کار آمدن ترامپ امید بیش‌تری به حمایت‌های همه‌‌جانبه‌ی آمریکا در پیگیری اهداف خود یافته است.
در مقطع کنونی، حتا اگر نتیجه‌ی سفر روحانی و “گفتگو” با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، از جمله عربستان، در کوتاه مدت بتواند، نتایج ناچیزی به بار آورد، روشن است تا زمانی که کشورهای مدعی ژاندارمی منطقه، از جمله ایران، از سیاست‌های توسعه‌طلبانه و تجاوزکارانه‌ی خود دست نکشند، در دراز مدت، حاصلی جز اصطکاک منافع و تنش‌های هر چه بیش‌تر به بار نخواهند آورد. تاوان سیاست سران اسلام‌گرا و ارتجاعی این کشورها را نیز مردم این کشورها و کشورهای دیگر با جان و هستی خود خواهند پرداخت.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۳۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.